يادداشت 6/9/1392
من دارم جمله گفتن و با نوشتن به نارون یاد میدم مثلا تو دفترش مینویسم آب بده... نارون میخونه جمله رو.. وقتی ازم آب میخواد و ميريم سمت یخچال .. ازش میپرسم چی میخوای؟ میگه :آبه آبه من میگم: آب ... مکث میکنم... نارون میگه:بده چند تا كلمه هست كه ميتونه از رو نوشته بخونه: نارون... آب .. نان... مامان... اسم خودم... بابا... اسم شوهرم ...بده قصدم ياد دادن خوندن نيست تو اين سن. بيشتر ميخوام باهاش تلفظ كلمات رو كار كنم . امروز یه لحظه دیدم نارون جلو چشم نیست... صداش کردم نارون کجایی؟ جواب نداد... رفتم دیدم گوشه اتاقش وایستاده ... تا منو دید گفت : پی پی ... گفتم : پی پی ... گفت :کَدی (ی...
نویسنده :
مامان
14:32